معرفی کتاب (1)
نام کتاب: نشت نشا
نویسنده: رضا امیرخانی
انتشارات: قدیانی
خواندن این کتاب را به همه توصیه می کنم. مخصوصاً به دوستانی که نخبه اند. مخصوصاً به دوستانی که در پی مهاجرت اند. مخصوصاً به دوستانی که این مسئله ذهن شان را مشغول کرده...
بعدن نوشت 1: امروز در جلسه ای از دانشگاه جرج واشنگتن گفتم
و دانشگاه سن ژوزف بیروت.
اگر از مهاجرت و رفتن گفتم، نه برای فرار و نه به دنبال زندگی مرفه تر، که به این
کشور و نظام و انقلاب دلبسته ام و برای خدمت بیشتر به این مرز و بوم و مهم تر از
آن خدمت به دین خدا پیگیر این امر بودم.
اگر از سن ژوزف گفتم، نه برای این که فردا روزی با مدرک فرانسوی زبانم به دیگران
پزِ روشنفکری بدهم، بل آنچه از غرب می آموزم را کامل و دست اول فرابگیرم.
اگر از جرج واشنگتن گفتم، دنبال این نبودم و نیستم که در امریکا تنفس کنم، که قصدم
مصاحبت و معاشرت با مردی است که با همه ی اختلاف نظرهای فکری و سیاسی و اعتقادی که
با وی دارم، بخشی از حکمت را (ولو ناقص و خاک آلود) در دستانش می بینم.
هر روز عمر و جوانی و زمان و امکانات مادی و غیر مادی و معنوی ام را هزینه می کنم،
پس انتظار دارم آنچه دریافت می کنم لااقل در حد و اندازه هزینه ام باشد.
بدون اغراق و مبالغه می گویم؛ مثلاً همین ترم برای 15 واحد به دانشگاه می آیم اما
از این 15 واحد فقط 2 واحد برایم مفید است و آموزش واقعی را فقط در این کلاس می
بینم. (کلاس جمعیت شناسی ایران، استاد صادقی)
بعدن نوشت 2: این نوشته بر آن نیست تا بگوید که آن طرف مرزها
بهشت برین است و اینجا ویرانه. این نوشته، نه نقدی سیاسی بود بر عملکرد نظام، برای
رسانه های معاند و نه توجیهی بود بر نحوه عملکرد نشاء ها. بل دل نوشته ای بود در
اعتراض بر وضعیتی که تک تک مان در آن شریک هستیم و بدتر از آن نسبت به آن بی
تفاوت. و بدتر تر از آن این که فقط به منافع شخصی خودمان می اندیشیم و سعی می کنیم
از این وضعیت به هر نحو ممکن به نفع خود استفاده کنیم.
این رقعه، دل نوشته ای بود برای دردِ دل.
بعدن نوشت 3: این نوشته دلیل دیگری هم داشت؛ برای اینکه دوستانی که شنوای این صحبت مجمل در جلسه ای که این موضوع مطرح شد بودند، خدای نکرده با خود گمان نکنند که بر لبه ی انحطاط و سقوط ایستاده ایم و در بدترین شرایط سیر می کنیم، پس برای موفقیت باید بنه کن شد از این مرز و بوم. که این ملک در مسیر اعتلا چشم به دستان فرزندانش دوخته..
در مورد بعدن نوشتاتون هم باید بگم همه ما حرفایی میزنیم که دلیلشو فقط خودمون میدونیم خیلی اوقات هم لازم نیست که دلیلشو به بقیه بگیم یا توجیهش کنیم.و از اندک شناختی که من راجع به شما دارم در اون لحظه هیچ برداشت غیر معقولی از حرفاتون نداشتم.
حرفی از برداشت غیرمعقول نیست.
همه ی این نوشته ها تفصیلی بود بر آن مجمل..