اگر اصل و اعتبار این گزاره ]توصیه به اعتدال[ را از نصیحت کنندگان آن منفک و ناخالصی های ناصحین را
در بیان این توصیه از اصل گزاره جدا کنیم؛ در این صورت چندین نکته را درباره آن
باید لحاظ کرد... گرچه اعتدال امری نسبی است، اما در تعریف عملیاتی آن باید به عرف
عقلای جامعه مراجعه کرد. هر کسی نمی تواند خود را نقطه مرکزی رفتار معتدل معرفی
کند و افراد دو سوی خود را افراط گرا بنامد، چرا که در هر حال عده ای یافت می شوند
که نسبت به او در دو سوی رفتارش قرار می گیرند. بنابراین برای تشخیص مصداق اعتدال
باید به عرف عقلای جامعه مراجعه کرد.
بنابراین اعتدال و مشی اعتدالی بیش از آنکه مستمسکی برای مجادلات سیاسی باشد تا
عده ای تفریطی، خود را در قالب اعتدالی جا کنند، موضعی است برای بحث و گفت و گو
پیرامون علت وجود میزان فاصله یک مشی مشخص از عرف عقلا یا میانگین رفتار مردم، و
سپس تحلیل این نکته که آیا چنین فاصله ای
در خط مشی مذکور قابل دفاع یا ثمر بخش هست یا باید در آن تجدید نظر کرد؟ فاصله
مذکور در شرایط عادی نباید از میانگین مورد پذیرش عرف عقلای جامعه آن قدر زیاد
باشد که چسبندگی خود را با آنها از دست بدهد و به پدیده ای جدا از جامعه تبدیل
شود.
عباس عبدی، «افراط در اعتدال»، مجله بازتاب اندیشه، آذر 1387