کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

مشخصات بلاگ

اتَّبِعُوا مَن لَّا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ وَ مَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنقِذُونِ إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
(یس، 22-24)

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راه» ثبت شده است

«عنوان بصری» پیرمردی نود و چهار ساله بود که از مالک بن انس (یکی از امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت) علم می آموخت. او خود گوید دوست داشتم از جعفر بن محمد (ع) هم علم بیاموزم، همان گونه که از مالک بن انس یاد می گرفتم. اما جعفر بن محمد (ع) به من گفت: من از طرف حکومت تحت مراقبت می باشم و اوراد و اذکاری دارم که به آن مشغول هستم، شما بار دیگر نزد مالک بن انس بروید و علم را از وی فرا گیرید. عنوان بصری می گوید: من از این سخنان بسیار غمگین شدم و با خود گفتم او در چهره من خیری ندیده و از این رو مرا بار دیگر تحویل مالک می دهد، به همین دلیل وارد مسجد پیامبر و روضه حضرت رسول (ص) شدم و  در آن جا دو رکعت نماز گزاردم و از خداوند خواستم تا دل جعفر بن محمد(ع) را به طرف من مایل کند، و بتوانم راه درست را از وی یاد بگیرم. بعد از این با اندوه به طرف منزل خودم رفتم و دیگر نزد مالک نرفتم. آنچنان محبت جعفر بن محمد (ع) در دلم جای گرفته بود که از منزل خود، جز برای نماز واجب بیرون نمی شدم، تا آن گاه که صبرم تمام شد و دلم سخت به تنگ آمد. کفش در پای کرده و رداء بر دوش افکنده، بعد از نماز عصر به طرف خانه جعفر بن محمد (ع) رهسپار شدم. هنگامی که دق الباب کردم، خادمی آمد و گفت: چه می خواهی؟ گفتم: می خواهم خدمت این بزرگ برسم و سلامی بدهم. خادم گفت: ایشان نماز می خواند. پس من کنار درب خانه ایشان توقف کردم تا آنکه بعد از اندک مدتی خادم بار دیگر آمد و اجازه ورود من را با خود آورد.

من وارد شدم و سلام کردم. جعفر بن محمد الصادق (ع) سلام مرا پاسخ داد و فرمود: بنشین، خداوند شما را رحمت کند. من در خدمت او قرار گرفتم. او پس از اندکی با من سخن گفت و فرمود: چه حاجتی داری؟ گفتم: ای شریف! حقیقت عبودیت چیست؟

فرمود: به سه چیز می توان این حقیقت را دریافت:
اول اینکه بندگان آنچه را که خداوند به آنها بخشیده است ملک خود ندانند، زیرا بندگان خدا مالک نیستند و هرچه دارند از خدا می باشد و هر جا خدا امر کند باید خرج کنند.
دوم اینکه هیچ بنده ای هرگز قدرت ندارد با فکر و اندیشه خود کارهای خود را اداره کند.
سوم اینکه هرچه خداوند به او امر کرده و یا از آن نهی نموده است به آن عمل کند و از اوامر و نواهی خدا سرباز نزند.

هرگاه بنده ای چیزی را ملک خود نداند مال را انفاق می کند. هرگاه بنده ای امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمی تواند امور خود را آن طور که هست اداره کند، گرفتاری های دنیا و مصائب آن بر او گوارا می گردد. هرگاه بنده ای به اوامر و نواحی خداوند گردن گذارد دیگر با مردم جدال و مناقشه نمی کند و آنها را آزار نمی دهد. هر وقت که آدمیان به این سه خصلت عمل کردند و مورد لطف و اکرام خداوند قرار گرفتند، دنیا در نظر آنها کوچک می شود و شیطان و مردم نمی توانند بر آنها سلطه پیدا کنند و دنبال جمع کردن مال و تکاثر و تفاخر نمی روند، و قصد ریاست بر مردم و طلب عزت ندارند و اوقات خود را به هدر نمی دهند. این اوصاف نخستین درجه پرهیزکاران است، خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «جهان آخرت را برای کسانی مهیا کرده ایم که در روی زمین دنبال مقام پرستی نرفته و مرتکب فساد نشده باشند و پایان نیک برای پرهیزکاران است»1.

 

 

بعدن نوشت: لیس العلم بکثرة التعلم إنما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید أن یهدیه‏

 

 


1- مشکاة الأنوار فی غرر الاخبار، طبرسی، ترجمه عطاردی، ص: 306

1.       موضوع «بیدارى اسلامى» پدیده‌‌ى شگرفى است که اگر باذن اللَّه سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن‌‌اسلامى را در چشم‌‌اندازى نه چندان دوردست، براى امت اسلامى و آنگاه براى جهان بشریت رقم زند.

2.       بارزترین نشانه‌‌ بیداری اسلامی، اشتیاق افکار عمومى و بویژه در قشرهاى جوان، به احیاء مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهیت نظام سلطه‌‌ى بین‌‌المللى و آشکار شدن چهره‌‌ى وقیح و ستمگر و مستکبر دولتها و کانونهایى است که بیش از دویست سال شرق اسلامى و غیراسلامى را در زیر پنجه‌‌هاى خونین خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستى ملتها را دستخوش قدرت‌‌طلبىِ بیرحمانه و تجاوزگرانه‌‌ى خود کرده‌‌اند.

3.       همواره تحقق معجزگون وعده‌‌هاى الهى، نشانه‌‌ى امیدبخشى است که تحقق وعده‌‌هاى بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعده‌‌اى که خداوند به مادر موسى داد، نمونه‌‌اى از این تاکتیک ربوبى است.

4.       مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌ى ضعفائى که در مقاطع اضطراب‌‌انگیز، نداى: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زده‌‌اند که : «کلاّ انّ معى ربّى سیهدین»

5.       ایستادگى و صبر و بصر و اعتماد به وعده‌‌ى: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقوىّ عزیز» خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله‌‌ى تمدن اسلامى، در برابر امت اسلامى هموار کند.

6.       نخستین امواج بیدارى در کشورهاى این منطقه که همزمان با آغاز ورود پیشقراولهاى استعمار آغاز شد، غالباً به وسیله‌‌ى علماى دین و مصلحان دینى پدید آمد... در دوران معاصر هم نام درخشان «امام خمینى» عظیم چون ستاره‌‌ى پرفروغى بر تارک انقلاب اسلامى ایران میدرخشد.

7.       امروز در دوران حرکتهاى امیدبخش بیدارى اسلامى، گاه صحنه‌‌هایى دیده میشود که نمایشگر تلاش عمله‌‌ى آمریکا و صهیونیسم براى تراشیدن مرجعیتهاى فکرىِ نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهاى شهوتران براى کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلوده‌‌ى خود، از سوى دیگر است. علماى دین و رجال دیندار و دین‌‌مدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.

8.       لزوم ترسیم هدف بلندمدت براى بیدارى اسلامى در کشورهاى مسلمان است؛ نقطه‌‌ى متعالى و والائى که بیدارى ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى این نقطه است که میتوان نقشه‌‌ى راه را ترسیم کرد و هدفهاى میانى و نزدیک را در آن مشخص نمود. این هدف نهائى نمیتواند چیزى کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. شاخصه‌‌ى اصلى و عمومى این تمدن، بهره‌‌مندى انسانها از همه‌‌ى ظرفیتهاى مادى و معنوى‌‌اى است که خداوند براى تأمین سعادت و تعالى آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است.

9.       در نهضتهاى بیدارى اسلامى باید تجربه‌‌ى تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگى، مورد توجه دائم باشد. کشورهاى مسلمان در بیش از یک قرن تبعیت از فرهنگ و سیاست دولتهاى مستکبر، به آفات مهلکى همچون وابستگى و ذلت سیاسى، فلاکت و فقر اقتصادى، سقوط فضیلت و اخلاق، عقب‌‌ماندگى خجلت‌‌آور علمى، دچار شدند؛ و این در حالى بود که امت اسلامى از سابقه‌‌اى افتخارانگیز در همه‌‌ى این عرصه‌‌ها برخوردار بود.

10.   ما با هیچ گروهى از انسانها به خاطر تمایز جغرافیائى، دشمنى نداریم. ما از على (علیه‌‌السّلام) آموخته‌‌ایم که درباره‌‌ى انسانها فرمود : «امّا اخ لک فى الدّین او نظیر لک فى الخلق». ادعانامه‌‌ى ما، علیه ظلم و استکبار، و تحکّم و تجاوز، و فساد و انحطاط اخلاقى و عملى است که از سوى قدرتهاى‌‌استعمارى و استکبارى بر ملتهاى ما وارد شده است.

11.     سیاستمداران و نخبگانى‌‌که فریفته‌‌ى تطمیع یا مرعوب تهدید جبهه‌‌ى استکبار شوند و فرصت بزرگ بیدارى اسلامى را از دست دهند، باید از این تهدید الهى بیمناک باشند که فرمود: «أ لم تر الى الّذین بدّلوا نعمت اللَّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»

12.   دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّى و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستى و مخالفان آنند. نه دولت سوریه یک دولت شیعى، و نه معارضه‌‌ى سکولار و ضد اسلامِ آن یک گروه سنّى‌‌اند. تنها هنر گردانندگان این سناریوى فاجعه‌‌آمیز آن است که توانسته‌‌اند از احساسات مذهبىِ ساده‌‌اندیشان در این آتش‌‌افروزى مهلک استفاده کنند.

13.   در بحرین، اکثریتى مظلوم که سالهاى متمادى است از حق رأى و دیگر حقوق اساسى ‌‌یک ملت، محرومند، به مطالبه‌‌ى حق خود برخاسته‌‌اند. آیا چون این اکثریتِ مظلوم شیعه‌‌اند و حکومت جبارِ سکولار، متظاهر به سنى‌‌گرى است، باید این را نزاع شیعه و سنّى دانست؟

14.   درستى مسیر نهضتهاى بیدارى اسلامى را از جمله باید در موضعگیرى آنان در قبال مسئله‌‌ى فلسطین جستجو کرد... این یک محک است. هر کس شعار آزادى قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه‌‌ى مقاومت پشت کند، متهم است.

15.   چیزى که مکر دشمن را نقش بر آب کرده است، در اصل دو عامل اساسى است: ایستادگى بر سر اصول اسلامى، و حضور مردم در صحنه. این دو عامل در همه جا کلید فتح و فرج است.


بعدن نوشت: متن کامل بیانات و ترجمه های آن