کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

مشخصات بلاگ

اتَّبِعُوا مَن لَّا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ وَ مَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنقِذُونِ إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
(یس، 22-24)

بوی ماه خدا می آید..

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۳ ب.ظ

عالم عامل



أَوْحَى اللَّهُ تعالی إِلَى دَاوُدَ علیه السلام؛ أَهْلُ طَاعَتِی فِی ضِیَافَتِی، وَ أَهْلُ شُکْرِی فِی زِیَادَتِی، وَ أَهْلُ ذِکْرِی فِی نِعْمَتِی، وَ أَهْلُ مَعْصِیَتِی لَا أُویِسُهُمْ مِنْ رَحْمَتِی، إِنْ تَابُوا فَأَنَا حَبِیبُهُمْ وَ إِنْ دَعَوْا فَأَنَا مُجِیبُهُمْ، وَ إِنْ مَرِضُوا فَأَنَا طَبِیبُهُم‏...   
(بحار الانوار
، جلد 74)


کلیپ صوتی حدیث قدسی با صدای مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) 

نظرات  (۱۱)

روحش شاد .....

خدا رحمتشان کند

درباره نوشته قبلی:

اولا زدن حرف کلی بدون مصداق خارجی به هیچ دردی نمی خورد.

دوما مقصودم از فاتحه خواندن برای اسلام این بود:شهید مطهری با این همه خدمت آخرش از نظر شما جز ریش نیست پس باقی علما بروند دوره گرد شوند ضرر کمتری برای اسلام دارند

این ننگاه شما ضرری به اسلام وارد می کند که امثال سلمان رشدی ها وارد نکردند طیب الله انفاسکم

پاسخ:
برای اولاً و دوماً(!!):
خب ما مثل شما روی صندلی قضاوت ننشستیم و به راحتی در مورد "شخصیت" آدم ها حکم نمیکنیم.
اگر جایی اشتباه و خطایی می بینیم، با خط کش قرآن و سنت "کلام" فرد را می سنجیم.
ضمناً حرفی از دوره گردی هم نبود. خلاصه بگویم؛ گفتیم لطفاً شرک را توجیح نکنید و رخت اسلام به تنش نپوشانید. که حاصلش جز اسلام معاویه چیز دیگری نیست.
همچنین ممنون می شوم اگر از ضررهایی که این نگاه دارد، بیشتر بگویید.

1- مشترک لفظی تجدد و تکنولوژی و علم. (البته این اشتباه شما در تعبیرات عمدی نیست).

2- هسته بحث: انسان نیاز به دانستن دارد و مشتاق دانستن است. جز در مواردی خداوند (در دیدگاه دینی و اسلامی) منع کرده نمی توان جلوی دانستن بشر را گرفت. حکم به منع از دانستن و رسیدن به علوم به معنای علوم مادی یا همان science دلیل شرعی از سنت و روایت می خواهد. لطفا بیان کنید این دلایل را که ما هم مطلع شویم.

3- توصیه بنده به شما به شخصه این است که کمی  با علم اصول و فقه آشنا شوید. اصول فقه پایه اسلام در بخش احکام است حال چه احکام فردی چه احکام اجتماعی. بحث ممنوعیت استفاده از تکنولوژی و علم به معنای مذکور هم در حیطه این بخش از اسلام است.

4- همان طور که بیان کردم مجال توضیح در این فضا وجود ندارد برای مثال مذکور.

لطفا راه اسلام را برای ارضای روح و عقل انسان برای دانستن و شناختن جهان ماده بیان دارید البته با دلیل از قرآن و روایت و سیره، مستنداً.

با تعریف شما از تکنولوژی هیچ کسی با آن موافق نیست و نمی گوید اسلام آن را تأیید کرده است. این تعاریف را آیا شما از قرآن و روایت و سیره به دست آوردید یا خواندن چند ورق کتاب غربیان؟؟ لطفا تعریف اسلام از تکنولوژی و علوم مادی را با استناد به آیات و روایت و سیره بیان کنید و الاّ از بستن نظرات خود به اسلام خودداری کنید.

پاسخ:

1- با توجه به متنی که نوشته اید احساس می کنم که شما بیشتر درگیر اشتراک لفظی بخصوص در مورد لفظ علم و تکنولوژی شده اید.

2- حرفی از منع کردن علم و دانش نسبت به خواص ماده نبوده و نیست که دلیل شرعی بخواهد. نگاه غالب در علم و فرهنگ و تمدن غرب و بخصوص science نگاهی تقلیل یافته است. که مشکلات از همینجا آغاز می شود. به عنوان مثال نحوه استفاده از طبیعت به عنوان ماده ای خام و بدون روح، با نحوه استفاده از آن به عنوان موجودی زنده و ذی روح تفاوت دارد و ... در نگاه اول انسان در مقام سوژه خود را مالک همه چیز می بیند و خود را در هرگونه استفاده محق می داند، درصورتی که در نگاه دینی انسان جزئی از نظام طبیعت است و در عین اینکه باید نیازهایش را از آن تأمین کند، نسبت به آن تکلیف دارد و الخ.

3- (نسبت به اصول و فقه نا آشنا نیستم که بسیاری از حرفهایم را بر همین اساس بنا کرده ام. البته به طور تخصصی با آن آشنا نیستم که انشاالله سال دیگر به طور تخصصی در آن ورود خواهم کرد.)

4- راه شناختن و دانستن در مورد جهان ماده، همانند علوم فقه و... توسط ائمه علیهم السلام بیان شده است. و نه فقط به طور کلی که در جزء جزء امور. یک مثال از هزاران آن جابر بن حیان شاگرد حضرت صادق علیه السلام است که نزد حضرت(ع) شیمی می آموخت( که نیازی به توضیح نیست که این شیمی با شیمی فعلی زمین تا آسمان تفاوت دارد)

5- لطفاً برداشت خود از تعریف بنده نسبت به تکنولوژی را بیان نمایید. و اینکه من چه چیزی را به اسلام بسته ام!

در مجموع با دیدگاه شما اینگونه باید گفت که اگر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به جای آنکه 1400 سال قبل ظهور کند 2500 سال پیش ظهور می کرد، پس تکنولوژی و علم هم باید در همان حد 2500 سال قبل می ماند و هرآنچه تا آن زمان بشر به آن دست یافته بود مورد تأیید اسلام و آنچه هنوز برای انسان مجهول بود مورد نهی اسلام قرار می گرفت. و بلعکس اگر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) 100 سال قبل ظهور می کرد همین گونه.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

پاسخ:

هر آنچه مورد تأیید اسلام بوده، تنها آن چیزی است که میراث سایر پیامبران گذشته است. خداوند هر نیازی را که در وجود انسان قرار داده، راه ارضاء آن را نیز مشخصاً به انسان آموخته. و این امر نه فقط شامل امور معنوی، که شامل امور مادی و جزئی ترین شئون زندگی بشر نیز می شود. (اگر قبول دارید که اسلام جامع ترین دینها و پاسخ دهنده به تمامی نیازهای آدمی است.) پیشنهاد میکنم بیشتر در تاریخ انبیاء غور کنید. و اینکه هر یک از پیامبران شغلی داشته اند و اینکه چرا پیامبر ما پیامبر آخر الزمان است و...

(با توجه به این متنی که نوشته اید مطمئن شدم که تکنولوژی را به معنای کلی فن و علم را به معنای کلی دانش و دانستن گرفته اید و از این جهت مطالب بنده موجب سوءتفاهم در شما شده است)

بسم الله

خدا رو شکر از این جهت منظور بنده روشن شد که تأیید پیشرفت علم و تکنولوژی ربطی به تأیید غرب و راهی که برای پیشرفت در این زمینه رفته ندارد. نوع به کار بردن تعبیرات و الفاظ قبل از بیان متن در جایی که الفاظ مشترکند باید توضیح داده شود.

موفق باشی.

پاسخ:

خب تعبیر شما از علم و تکنولوژی ناقص است. علم و تکنولوژی و... معنا و مفهوم خاص خود را دارند و نمی توان با یک نگاه و تعبیر کلی و تقلیل یافته در مورد آن بحث کرد. مثل اینکه بگوییم گلابی برای درمان زردی مفید است، چون انار برای درمان این بیماری مفید است و وجه مشترک این دو میوه بودن است!

وقتی علم و تکنولوژی را در معنای صحیح فهم کنید، متوجه می شوید که تأیید اینها با تأیید غرب یکی است. متوجه می شوید که اگر امر مدرنی را پذیرفتید، مجبور هستید که لوازم(نه به معنای وسایل) آن را هم بپذیرید.

نچ، نگرفتی چی شد!!!

حضوری دیدمت اون وقت توضیح می دم. اینجا هرچی می گم شما با پیش فرض‌های خودت برداشت و تفسیر می کنی. جواب اینا هم نمی خواد بدی. دیدیم همو بهتر می شه تفهیم کرد و شد.

مدرنیته را نمی پذیرم. پیشرفت علم در تمام زمینه های ممکن را می پذیرم و اینکه چه روشی برای این پیشرفت باید دنبال کرد خودش بحث مفصل و تخصصی است.

با عرض پوزش به دلیل وقت کم -فردا امتحان دارم- تمامی جواب های رد و بدل شده را مطالعه نکردم و تنها سخن ابتدایی برادر عزیزم  محمد رضا را خواندم:

1.مشترک لفظی مشکل اصلی ماست که متاسفانه شما هم با استفاده از همین الفاظ و روشن نکردن مرادتان بنده را دچار سردگمی کردید

2.خداوند در دیدگاه اسلامی هیچ گاه انسان از دانستن هیچ علومی منع نکرده حتی در جاهایی هم که احساس می کنید منع اسلام است آن به جهت این است که علم نیست حاکی از واقعیت نیست یعنی من الشی (هو صوره حاصله من الشی) نیست مثل جادو و...

3.چشم

4.نگاه آیات و روایات هیچ گاه برای شناخت جهان ماده به صرف ماده نیست البته این بدان معنا نیست که دین کاری با ماده ندارد بلکه برای ماده روح قائل است در تمامی آیات به تدبر در زمین و آسمان و رسیدن آن به خدای متعال دلات کرده و  در روایات به ادنی مناسبتی دلالت به عالم معنا می کند و همین نشان دهنده با معنا بودن ماده است الله نور الساوات و الارض و...

و این جهان و آن جهان حکم لفظ و معنا را دارد و شناخت این جهان بدون نگاه آن جهانی  اگر نگوییم باطل است ناقص است. وscience دقیقا همین کار را کرده چنانچه دادائیست ها هم معنا را از لفظ گرفتند. و بطان این نوع نگاه اظهر من الشمس است.

لذا دین همین نگاه را برای برطرف کردن نیازها دارد و اگر نیاز های مادی در جهت رفع نیازهای معنوی نباشد هیچ ارزشی ندارد هم از جهت فردی و هم اجتماعی و برای رفع دخل مقدر: جامع صرف جمع انسانها نیست.

5.  جالب اینکه نمیدانید که تعریف لفظ را واضع آن بیان می کند نه قرآن و اگر حرف شما را بپذیریم که هر لفظی را قرآن تعریفی کرده باید بپذیریم که ظواهر قرآن حجت نیست.

 و تکنلوژی واضع اش قرآن نیست که برویم از قرآن بپرسیم.

لفظ آن(هیچ کس باآن ...)به دو مرجع برگردد یک تعریف تکنولوژی و دو تکنولوژی

که اگر به تعریف برگردد که اسلام ربطی به تایید کردن تعریف ندارد بلکه واضعان لغت باید تایید کنند

اگر به تکنولوژی برگردد :ازیک سو می گویید همه با تکنولوژی مخالف اند از دیگر سو می گوییدتعریف اسلامی تکنولوژی را بیان کنید؟

نکته یآخر نقد کردن لزومی با ارائه راه حل ندارد و این اشکالی است که خیلی افراد مرتکب می شوند و به صرف نقد میگویند راه حل بده.

در حاشیه نظر خانمحمدی:

1. درست است. منظور من شناخت عالم ماده و به وجود آوردن ابزار برای زندگی است.

2. موافقم.

3. منظور من شما نبودید بلکه آقا جواد بود. شما سوادتان از بنده بیشتر است.

4. موافقم.

5. این اشکال با 1 حل می شود. استعمال تکنولوژی اشتباه بود. منظور بنده روش مطالعه جهان ماده و اختراع ابزار زندگی مادی است. سؤال را اصلاح می کنم:آیا اسلاک برای چگونگی اختراع ابزار آلات و چگونگی مطالعه جهان ماده راهی دارد؟ مستنداً به قرآن و روایات. (توجه دارید که منظور روش جزئی است نه جهارچوب کلی که این را قبول دارم). منظور از تأیید کردن اسلام نه تأید تعلق لفظ بر معنا بود بلکه تأیید اصل معنا در تصدیق.

6. نقد بر امور اجرایی است که لزوما ارائه راه حل اجرایی برای آن توسط منتقد را نیاز ندارد. در امور نظری در صورت رد یک نظریه در مورد نوع جهان بینی باید روش صحیح ارائه شود. به عبارت دیگر اگر افرادی مدعی هستند که راهی غیر از راهی غرب برای پیشرفت رفته وجود دارد:

1. یا آن را می دانند و راه موجود است که باید ارائه شود.

2. خودشان از آن راه مطلع نیستند که در این صورت ادعای اینکه راهی غیر از آن راه وجود دارد جای سؤال دارد. (فتأمل)

* بسیار مشعوف شدم که یکی حرفامو فهمید و درست جواب داد. بسیار متشکرم از اینکه نظرات بنده را خواندید.

 

پاسخ:

در مورد سوال شماره 5:
همان مثال آموزش شیمی به جابر بن حیان کفایت می کند ولی با کمی بررسی بیشتر در زندگی انبیاء هم می توانید به این جزئیات پی ببرید. اینکه هر پیامبری شغلی داشته که واضع آن شغل نیز بوده و هزاران و هزاران مثال دیگر.

 

در مورد شماره 6 هم ما که از همان اول گفتیم راه جایگزین چیست. گفتیم که مدرنیته دین عالم امروز است. گفتیم که راه در همه ی شئون و در جزئی ترین امور دین خداست...

پاسخ‌دهنده اصلا شما متوجه منظور بنده نمی شوید و همچنین محل نظر را خلط می کنید.

بنده در مقام مراء و جدال نیستم.

شما کلیات خود را در پاسخ به سؤالات دائم تکرار می کنید. بدون توجه به منظور سؤال.

گمان کنم تنها جناب خانمحمدی منظور مرا فهمید.

بحث بیش از این به مراء و جدال می کشد. چون شما در نظرات بنده تأمل نمی کنید بلکه تنها به ذکر گزاره های خود می پردازید.

موفق باشید.

 

 

پاسخ:

 و من الله توفیق و علیه التکلان...

به محمد رضای عزیز:

ابتدا 6: با توجه به فرموده ی خودتان دو ادعا وجود دارد:

1. اینکه راه غرب غلط است2 اسلام راهی بسیار مناسبی دارد

بنا بر این زمین خوردن یک ادعا سبب زمین خوردن دیگری نمی شود به عبارت بهتر

عدم اثبات راه اسلام دلیل بر اثبات راه غرب نمی شود و عدم اثبات غلط بودن راه غرب دلیل بر اینکه اسلام راهی ندارد نمی شود. بلکه هر کدام دلایل خود را دارد.

5.قبل از پاسخ:این پاسخ ناظر به این است که در نهایت به کجا می رسیم. و دلیل بر این نیست که حتما در شرایط حال حاضر بایدبه تهیه آن بپردازیم چون هر ابزاری نیازی به جایگاه دارد و در حال حاضر چهار چوب تمدنی اسلام به طور کامل شکل نیافته است که بخواهیم هر ابزار را در جایگاه خودش بگذاریم.

این سوال دو سطح دارد:

1.سطح بسیار جزیی که به بررسی این مقوله می پردازد که تک تک ابزار ها در سیستم اسلام چگونه است. مثلا اسلام برای حمل و نقل چه ابزاری دارد؟و...

2.سطحی کلی تر که به چگونگی شکل گیری ابزار اسلامی می پردازد.

سطح اول به هیچ عنوان بارم نیست چون تخصص عمیق فقهی میخواهدآنهم به معنای فقه اکبر .

پس اگر منظورتان از جزیی سطح اول باشد شرمندهتان هستم.

اما سطح دوم: همانطور که مشخص است ابزارها برای رفع نیاز هایمان هستند( از بحث های نیاز شناسی وپیشرفت و سعادت که در اینجا مطرح می شود به دلیل کلی بودنش منصرف می شوم) بنابر این ما از ابزار ها برای برطرف کردن یک نیاز استفاده می کنیم این برطرف کردن نباید سبب لطمه زدن شود که برای برطرف کردن لطمه شما نیاز به ابزار دیگری پیدا کنی . در غرب به دلیل نگاه تفکیکی موجود در علوم ابزار ها هرکدام لطماتی را وارد می کند که برای برطرف کردن آنها نیاز به ابزار دیگری است و این تسلسل آنقدر ادامه پیدا میکند که شما در تمام عمرتان در حال تلاش برای برطرف کردن فقط نیازهای مادیتان هستید.

و این یعنی ابزار خنثی نیست یعنی صرف برطرف کردن نیاز نیست.

اما در دیدگاه اسلامی ابزار ها باید نیازه ها را برطرف کنند نه لطمه بزنند و نکته دیگر اینکه از ابزار اسلامی هم می شود در جهت اهداف غلط استفاده کرد.

این لطمه از اینجا ایجاد می شود که فرد متخصص در یک مقوله است لذا نمی داند که این ابزار در یک مقوله دیگر لطمه ایجاد می کند. بنابر این برای ساختن ابزار باید علامه ای که نسبت به تمام علوم آگاهی کامل دارد آن را بسازد( بررسی این مسئله که منظور از علامه کیست به وقت دیگر) و این که ابزار نباید لطمه وارد کندکاملا عقلی است و نیازی به نقل ندارد

نکته ی دیگر اینکه ابزار اسلامی نباید مانع رفع کردن نیازهای معنوی باشد بلکه باید در جهت رفع آنها باشد( ودلایل پست قبلی کافی است).اما این بدان معنا نیست که مانع اختیار افراد باشد برای اینکه نتوانند از آن ها به جهت سوء ، استفاده کنند. بلکه نگاه غالب برای برطرف کردن نیاز معنوی است. لذا علاوه بر اینکه فرد علامه باشد باید فقه هم باشد تا بتواند به نگاه آن جهانی ابزار مانعی را ایجاد نکند.

 

 اما در آخر ما اصلا کاری به ساختن ابزار اسلامی در حال حاضر نداریم حرف ما درباره تکنولو‍ژی این نیست که باید تمام ابزارها را خراب کنیم ما در حال حاضر اصلا کاری به این نگاه جزیی نسبت به ابزار نداریم بحث اقتدای حرکتی است به تکنولوژی به این معنا که هر بلایی که می خواهند بر سر ما در می آورند و ما که مسحور تنکنولوژی شده ایم صدایمان در نمی آید ما  حرفمان در حال حاضر این است که استفاده از ابزار های جزیی تکنولو‍ژی مانند یخچال ماشین کامپیوتر هیچ اشکالی ندارد  اما اقتدای فرهنگی اقتصادی سیاسی اشکال دارد ما هم در این دو ضمینه مخصو صا فرهنگی و اقتصادی دقیقا همین اقتدا را می کنیم راه حل هم این ایت که با ساخت تنها جهار جوب اسلامی نه ابزار اسلامی در تمام ضمینه ها ،ابزار غربی خود به خود در سیستم تمدنی اسلام منحل می شوند لذا دیگر مانعی برای برطرف کردن نیازهای معنوی به حساب نمی آیند و بعد با استفاده از ابزار اسلامی در جهت رفع صحیح نیاز های معنوی گام بر می داریم.

ببخشید از تفصیل

 

به جناب خانمحمدی:

6.1: درست است.

5.2 الی آخر: منطقی است. بنده هم این نظر را می پذیرم

گمان می کنم محل نزاع بنده با پاسخ دهنده (چون شک کردم کیست) یکی نبود. به همین دلیل حداقل بنده ربط گزاره های ایشان را به سؤالات و نظرات خود نمی فهمیدم.

به هر روی متشکرم از این دقت در نظرات و همچنین وقت گذاشتن برای پاسخ دادن. پاسخ ها برای بنده حداقل قابل قبول است. موفق باشی و مؤید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی