کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

مشخصات بلاگ

اتَّبِعُوا مَن لَّا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ وَ مَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنقِذُونِ إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
(یس، 22-24)

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

1- خوشحالم از اینکه مردم کشورم حماسه ای به این بزرگی رقم زدند. خوشحالم از اینکه بالاخره بخشی از مردم آموختند که مطالبات شان را از طرق قانونی پی گیری کنند و نه از طریق گروکشی های خیابانی.

2- دیشب در میان هیاهو و شادی هواداران روحانی در خیابان اندرزگو به برادر عزیزم جناب مرادی می گفتم که هنر جمهوری اسلامی این بود که نه تنها ننگ اتهام تقلب را از دامن خود پاک کرد، بلکه توانست نخبگان سیاسی جریان های مخالف و منتقد (که مدعی تقلب بودند) را وارد صحنه بازی انتخابات کند و حتی بدنه اجتماعی ایشان را به پای صندوق های رأی بکشاند.
حتی تر توانست کاندیدایی را به این جریان تحمیل کند که بیش از آنکه وامدار جریان لیبرال و اصلاح طلبان باشد، وامدار نظام جمهوری اسلامی است. هرچند تمایل شدیدی نسبت به جناب هاشمی دارد. (فراموش نکنید که روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز است و به جریان راست سنتی تعلق دارد.)

3- پیشنهاد می کنم که "پیوندهای بعد انتخاباتی" وبلاگ را مطالعه کنید.

4- یا رب، نظر تو برنگردد                             برگشتن روزگار سهل است

با دلى ناآرام و قلبى نامطمئن و روحى ناراحت و ضمیرى ناامید، و فقط امیدوار به فضل خدا، به جلیلی رأی دادم.

 

بعدن نوشت 1: بر اساس پیش بینی ام، و نه بر اساس این نظرسنجی ها، (که به شهادت دوستان، آن را از بهمن ماه سال گذشته بیان کرده ام) پیروز انتخابات 92 را کسی می دانم که نه اصولگرا است و نه اصلاح طلب. (قالیباف یا روحانی).
البته ان شاء الله پیش بینی ام را به طور مبسوط بیان خواهم کرد.

بعدن نوشت 2: البته اگر جناب جلیلی نیز پیروز این انتخابات باشند، باز هم تا حد زیادی از پیش بینی بنده محقق شده است.

بعدن نوشت 3: با این آرایش نامزدها، برایم تفاوت چندانی ندارد که چه کسی پیروز میدان باشد. فقط امیدوارم، هرکس که به کرسی ریاست جمهوری تکیه می زند، به اعتماد مردم خیانت نکند. آرامش را به این مرز و بوم بازگرداند. از تنش ها و حاشیه سازی ها دوری کند. فقط آبروی خود را محترم نشمارد. اقتصاد و سیاست و جامعه مقاومتی و اسلامی را در بیانه خوانی و حرّافی خلاصه نکند. آرمان خواهی را در کنار واقع بینی داشته باشد. یکشنبه های سیاه را تکرار نکند. مملکت را به سیاهی نکشاند تا دیگران را به سیاه نمایی متهم نکند.
و در یک کلام واقعاً متقی باشد و مدبر.

 

بعدن نوشت 4:  یا رب، نظر تو بر نگردد                  برگشتن روزگار سهل است

 

پرده اول:

جمعه بعد از ظهر در خانه پدربزرگ نشسته ام و مناظره سوم را از جعبه جادو تماشا می کنم. از حدود چهارشنبه شب بر اساس کاری چند هفته ای که برای تبیین شاخص ها و معیارهای رییس جمهور انجام داده ام(که یکی از مهمترین و گویا ترین آنها "شاخص خواجه نصیر" بود که در یادداشت قبلی به آن اشاره کردم.)، به این نتیجه رسیده ام که حدادعادل اصلح انتخابات 92 است. حالا که مناظره را می بینم به درستی انتخابم مطمئن شده ام. ولی ناراحتم از بی اخلاقی ها و عصبانی ام از بی توجهی نامزدها (به جز حداد و غرضی) به منافع ملی و نگران تر می شوم برای آینده کشور. با اینکه از بعضی انتظار چنین سخنانی را داشتم ولی متعجبم از بی تقوایی و یا بی تدبیری برخی دیگر.

بعدتر برای آقای جلیلی با مقدمه و مؤخره ای (که نیازی به ذکرش نیست) نوشتم:

آقای جلیلی، چرا واقعیت را انکار کردید؟!
آیا غیر از این بود که مذاکرات آقای لاریجانی به خاطر اظهارات غیر مدبرانه آقای رییس جمهور شکست خورد؟!
درست است که مطرح شدن چنین موضوعی از طرف سایر نامزدها کاری برخلاف مصالح جامعه و امنیت کشور بود، ولی این دلیل نمی شود که شما واقعیت را انکار کنید. کاش بجای چنین سخنی، این تذکر را نسبت به دو نامزد دیگر بیان می کردید که مطرح کردن چنین مسائلی در چنین فضایی به مصلحت نظام و کشور نیست. برادرانه می نویسم؛ کاش مانند آقای حدادعادل برای آبروی نظام از آبرو و وجهه ی خود هزینه می کردید.

و در ادامه نوشتم:

و اما در مورد اظهارات آقای ولایتی در مورد مذاکرات آلماتی، شما حق نداشتید که پاراف خصوصی ره بر به یک نامه محرمانه را در یک برنامه تلویزیونی افشا کنید. شما دبیر شورای عالی امنیت هستید و به قوانین آشنا. این درست است که اظهارات آقای ولایتی بخاطر عدم اطلاع درست و کافی از مذاکرات غلط و ناقص بود و شما حق داشتید که از عملکرد خود دفاع کنید، ولی لزومی نداشت که این دفاع با افشای یک سند محرمانه و تخریب وجهه یک شخصیت حقوقی همراه شود.
آیا این اظهارات شما بی شباهت با سخنان آقای احمدی نژاد در مناظره سال 88 در مورد آقای ناطق نوری (رییس دفتر بازرسی نهاد رهبری) نبود؟! آقای ولایتی فقط یک نامزد انتخاباتی نیستند، چنانچه شما نیز دارای شخصیت حقوقی هستید. آیا احساس نمی کنید که اظهارات شما و همچنین نحوه ی بیان تان نسبت به این موضوع موجب بد بینی مردم نسبت به شخص ره بر و نهاد رهبری شد؟
بنده با شناختی که از شما دارم، مطمئن هستم که عملکرد حضرت عالی نه از روی قصد و غرض و نه از روی هوس بود، بلکه خطایی بود که شایسته شخص شما نبود، و از شما انتظار چنین خطایی نمی رفت. ولی نمی توانم از سوالی که ذهنم را مشغول کرده به راحتی گذر کنم. آقای جلیلی، شما ضمانت می دهید که اگر فرداروزی سکان هدایت قوه مجریه را به عهده گرفتید، از چنین خطاهایی جلوگیری کنید تا خدای نکرده ماجراهایی مثل یکشنبه سیاه تکرار نشود و دل مردم را به درد نیاورد؟

 

پرده دوم:

یکشنبه، ساعت 8 شب مستند دوم جلیلی شروع می شود. قبل از آغاز مستند بخاطر نام کارگردان بنظرم می رسد که امشب مستند خوبی ببینم. اما با آغاز مستند تعجبم هر لحظه بیشتر از لحظه قبل می شود و دلم بیشتر به درد می آید. متعجب بودم که چگونه شخصی مانند طالبزاده می تواند به این راحتی در زمین دشمن بازی کند، و دلم به درد آمد برای مظلومیت ره بر. به یاد سخنانش در حرم امام (ره) افتادم.
*
آن روز برخلاف سالهای گذشته و بخاطر مسئله ای که پیش آمده بود صبح زود به اتفاق خانواده به حرم روح خدا رفتیم و به همین خاطر قبل از شروع سخنرانی ره بر از حرم خارج شدیم. از رادیو به سخنانش گوش می دادم.
*
به یاد سخنانش در حرم امام (ره) افتادم که می گفت: «
من به هیچ کس نظر ندارم. از همین ساعت، رسانههاى بیگانه با غیظ و غرضورزى خواهند گفت: فلانى نظر به زید یا به عمرو یا به بکر یا به خالد داشت. این، خلاف واقع است؛ من به هیچ کس نظر ندارم؛ من حقایق را عرض میکنم. من به برادرانى که میخواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت میکنم که منصفانه حرف بزنند»

بنظرم می رسد برای طالبزاده هم چیزی بنویسم؛ ولی بعدتر پشیمان می شوم:

آقای طالبزاده آیا فکر نمی کنید که این اقدام شما در جهت معرفی کردن آقای جلیلی به عنوان کاندیدای نظام، با توجه به سخنان ره بر انقلاب اشتباه بوده؟
آیا فکر نمی کنید که با این اقدام اگر فردا روزی نامزد مورد نظر شما رأی نیاورد، به این طلقی دامن زده اید که مردم از نظام و ره بر رویگردان شده اند؟ آیا نمی خواهید از وقایع و اشتباهات انتخابات سال 76 درس بگیرید؟ تا کی می خواهید از نظام و ره بر هزینه کنید؟!

و بیشتر ناراحت می شوم، وقتی در ادامه مستند می بینم که اقدامات و زحمات دیگران را به پای شخص دیگری می نویسند، با اینکه ایشان در انجام آن عمل افتخار آمیز نقش مهمی داشته اند، ولی پر واضح است که بار اصلی طرح و اجرا بر دوش افراد دیگری بوده است.
(البته مشخص است که شخص آقای جلیلی در فرایند ساخت این مستند و مطالبی که در آن بیان شد، نقشی نداشته اند)

 

پرده سوم:

دوشنبه حوالی ظهر در جلسه ای در مورد شاخص ها و معیار های رییس جمهور برای طراحی برنامه ای صحبت می کنم که پیامکی از طرف مادر دریافت میکنم، مادر نوشته اند: «حداد کنار کشید»
جلسه نیمه کاره رها می شود، یا بهتر بگویم جلسه را نیمه کاره تمام می کنم، و با اینکه هنوز در شوک خبر هستم به جلسه دیگری می روم برای حک و اصلاح یک مستند، که انصافاً اشکالات فنی و محتوایی زیادی داشت. مستند درباره «دموکراسی در جمهوری اسلامی» است و به همین واسطه به جریانات سیاسی از اول انقلاب تا رحلت امام (ره) هم اشاره می کند. پیش بینی ام را بیشتر از گذشته در معرض تحقق می بینم. با اینکه شخصاً دوست نداشتم که پیش بینی ام محقق شود. (شاید در مطلبی دیگر پیش بینی ام از انتخابات ریاست جمهوری 92 را بنویسم)
جلسه حدود 2 ساعتی طول می کشد. بعد از اینکه به سمت خانه راه می افتم، پیامک دیگری از طرف رفیق شفیق (که از قضا از طرفداران آقای جلیلی است) می رسد که: «درود و سلام بر روح پاک شهید مجید حدادعادل و درود ویژه ما بر دکتر حدادعادل و...»
چند ساعت بعد در جوابش می نویسم: «الان به من خواهی خندید که می نویسم:  
"اصلح را کنار گذاشتید، پس منتظر عِقابش باشید.  اما چند سال بعد خواهی گفت که کاش پشت سر حدادعادل بودم، و نگهبانان خواهند گفت که کاش برای زاکانی سلیقه ای عمل نمی کردیم و او را به بهانه های ناچیز کنار نمی گذاشتیم..." »

 

پرده چهارم:

تا چندی پیش به تغییرات اساسی و مفید به واسطه انتخابات ریاست جمهوری خیلی امیدوار بودم و فکر می کردم با انتخاب فردی شایسته می توان بسیاری از مشکلات را حل کرد. اما حالا به این نتیجه رسیده ام که کلاً نباید به چنین ساختارهایی امید بست.

 

 

بعدن نوشت 1: برخی دیگر از دوستان نیز به این مسائل اشاره کردند.(+ و + و + و +)

بعدن نوشت 2: برای تلطیف فضا «این» را ببینید.

 

برای تصدی جایگاه ریاست قوه اجرایی کشور نیازمند شخصیتی هستیم به سان خواجه نصیرالدین طوسی (رحمة الله علیه).

رییس جمهور آینده باید کسی باشد که هم اهل دانش و معرفت و حکمت باشد (و نه فقط دوستدار افراد خاصی دانشمندنما) و هم اهل عمل و برنامه و کار و هم اهل سیاست و تدبیر و مهم تر اینکه امین باشد.

 

بعدن نوشت: شاید هیچ یک از این 8 نفر، به طور کامل خواجه نصیر زمان ما نباشند، اما باید بر این اساس نزدیک ترین فرد به این معیار را انتخاب کرد. که او گزینه اصلح است.


imam khomeyni


به یادت داغ بر دل می‌نشانم
ز دیده خون به دامن می‌فشانم
چو نی گر نالم از سوز جدایی
نیستان را به آتش می‌کشانم...


 

نام کتاب: مردی در تبعید ابدی

نویسنده: مرحوم نادر ابراهیمی

انتشارات: روزبهان


ایستادن بر سر حرفِ حق، از «اراده به توکل» ما سرچشمه می گیرد، باز شدنِ هزار چشمه آگاهی، از اراده ی خداوند...