کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

مشخصات بلاگ

اتَّبِعُوا مَن لَّا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ وَ مَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنقِذُونِ إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
(یس، 22-24)

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راه» ثبت شده است

به هیچ وجه منکر فضیلت و اجر عظیم اقامه عزا و گریه بر حضرت سیدالشهداء (صلوات الله علیه) نیستم و نخواهم بود، که از بهترین و موثرترین اعمال در مسیر سلوک و تزکیه نفس است و چه چیز مهمتر و بزرگتر از جهاد اکبر؟ 

لیکن بنظر نمی رسد که عزاداری و گریستن صِرف، و در مقابل توقع آمرزش بی قید و شرطِ حضرت اباعبدالله(علیه السلام)، توقع و تصوری بجا باشد. به عبارتی دیگر عزاداری فاقد عمل و بدون تغییر و رشد در اخلاق و کردار و پندارمان، نه ارزشی اخروی را در پی دارد و نه سود و فایده ای دنیوی را.

برخلاف تاکیدات و توجیهات عجیب برخی از مداحان به چنین چیزی، آنچه از سیره و گفتار حضرات معصومین (صلوات الله علیهم) به دست می آید به هیچ وجه چنین شکلی از عمل را توصیه نمی کنند.

که اگر بنا بر عزاداری و گریستن صِرف بود، بدون هیچگونه تغییری در خلق و خوی و رفتارِ من، یزید(لعنت الله علیه) کسی بود که دستور اقامه عزا بر حضرت حسین(علیه السلام) را داد(1) و معاویه نیز بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بسیار گریست.(2)

پس طبق قاعده خودساخته برخی مداحان، این دو در صف اول آمرزیدگان و شفاعت شدگان قرار می گیرند!!


 

بعدن نوشت: عَظّم اللَّه اُجورَنا بِمصابنا بالحُسینِ علیه السّلام، و جَعلنا و إیّاکم من الطالبین بِثاره مع وَلیّه الإمام المَهدی مِن آل محمّد صلوات اللَّه علیهم




(1)  الطبقات الکبیر، محمد بن سعد بن منیع زُهری

       الکامل فی التاریخ، ابن اثیر

       الامالی، شیخ صدوق

(2)  فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد حموینی

      کنز الفوائد، محمد بن علی کراجکی طرابلسی


در مورد مسئله "امر به معروف و نهی از منکر" نکته مهمی که مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته "امر به معروف و نهی از منکرِ" عملی و غیر زبانی است.

و "امر به معروف و نهی از منکرِ" عملی، نه به معنی قانونگذاری و گشت ارشاد و اقدام انتظامی است و نه به معنی درگیریِ فیزیکیِ خودسرانه و ایستِ بازرسیِ شبانه!

که فرمود: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم.»

"امر به معروف و..." حقیقی، و یا حداقل یکی از مهمترین ارکان این فریضه عادله، عملکرد و رفتار و منش و خلق و خویِ منِ مدعی و داعیه دار مسلمانی است.

اگر من به واقع ، و نه صرفا برای خودنمایی و ظاهرسازی، در باطن و در ظاهر به "تمامیِ" احکام و شرایع پایبند باشم، و نه فقط آنچه نفسم می پسندد، و با خلقِ خدا در رفتار و اخلاق و منش آنگونه باشم که او خواسته، که این خود یکی از وجوه و اجزایِ همان احکام و شرایع است، با عمل و رفتارِ خود سایرین را به معروفِ الهی امر کرده ام و از منکرش برحزر داشته ام.

و اگر معتقدیم که اعمال و رفتارِ ما چه در مواجهه با دیگران و چه به صورتِ فردی، بر روی اطرافیان مان تأثیر می گذارد، مطمئناً تایید خواهیم کرد که تأثیرِ این شکل از "امر به معروف و..." بیشتر از یک یا چندبار تذکرِ زبانی است.

 

 

بعدن نوشتقسمتی از شرحِ سیدحسن نصرالله بر حدیث حضرت صادق(علیه اسلام) را حتما بشنوید.

یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ‌ لَنَا ذُنُوبَنَا، إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


...از مسائلى که در سفر زیارت امام حسین علیه السّلام مندوب است، تواضع و فروتنى و خشوع و راه رفتن همانند بنده ذلیل است، پس کسانى که در طریق زیارت آن حضرت، سوار میشوند بر این مراکب جدیده که بقوّه بخار به سرعت حرکت مینمایند و امثال آن، باید خیلى ملتفت‏ خود باشند، که تجبّر و تکبّر نکنند و بر سایر زائران و بندگان خدا که به سختى و مشقّت به کربلا میروند بزرگی ننمایند و آنان‏ را به چشم حقارت نظر نکنند.
علما در احوال اصحاب کهف نقل کرده‏ اند که آنها از مخصوصین دقیانوس و به منزله وزارى او بودند وقتى حق تعالى رحمت خود را شامل حال آنها فرمود و به فکر خداپرستى و اصلاح کار خود برآمدند، صلاح کار خود را در این دیدند که از مردم کناره گیرند و در غارى مأوا گرفته به عبادت خدا مشغول شوند، پس سوار بر اسب
ها شده و از شهر بیرون آمدند، همینکه سه میل راه رفتند تملیخا که یکى از آنان بود گفت: «یا اِخوَتاهُ جآءَت مَسکَنَةُ الاخِرةِ، وَ ذَهَبَ مُلکُ الدُنیا، اِنزِلوُا عَن خُیُولکُم، وَ اِمشُوا عَلی اَرجُلکُم»
ای برادران این راه، راه آخرت است‏ و باید بنحو فقیری و مسکنت رفت و ملک و ریاست دنیا را باید کنار گذاشت و اکنون از اسب
ها باید پیاده شوید، و با پاى پیاده بدرگاه حق تعالی بروید تا شاید پروردگار شما به شما رحم نماید و گشایشى در امر شما نصیب شما فرماید. پس همگى از اسبهای خود پیاده‏ شدند و در آن روز آن محترمین معظّمین با پای پیاده هفت فرسخ راه رفتند تا آنکه پاهای ایشان مجروح شد و خون‏ از آنها متقاطر گردید.
پس زائران این قبر مطهّر این مطلب را در نظر داشته باشند و هم بدانند که هرچه در این راه شخص براى خدا تواضع کند باعث رفعت مقام او خواهد شد. و لهذا در آداب زیارت آن
جناب، از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام منقولست که هرکه به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام برود پیاده، حق تعالى بنویسد از براى او به عدد هر گامی هزار حسنه و محو کند از او هزار سیّئه‏ و بلند گرداند از براى او در بهشت هزار درجه...*

 

بعدن نوشت:
بی‌ادب بس که به راه طلبت راه گشودم                   می‌زند آبله‌ام از سر عبرت کف پایی

طایر نامه‌بر شوقم و پرواز ندارم                             چقدر آب‌ کنم دل که شود ناله هوایی**



* : آداب مخصوصه زیارت امام حسینعلیهالسلام ، مفاتیح الجنان، مرحوم شیخ عباس قمی
** : بیدل دهلوی


به گمانم محرم سال 90 بود که پشت موتورسیکلت یکی از دوستان که راهی هیأتی بود به این مسئله فکر میکردم که آیا ما به هیأت و مجلس عزاداری میرویم که در رثای سیدالشهداء (علیه السلام) محزون شویم و نفس خویش را تزکیه کنیم و به معرفت (و نه لزوماً دانش) خویش بیافزاییم، یا به فلان هیأت و مجلس فلان مداح میرویم تا لذت ببریم و به عبارتی عامیانه تر اما مفهوم تر؛ "حال خوش"ای داشته باشیم؟ انگار کن که هیأت رفتن مان هم مدرن شده! (+) (+) (+)

 

بعدن نوشت: آیت الله جاودان از آیت الله حق شناس نقل میکردند که به شاگردان خود توصیه میکردند که در ایام محرم به هیئاتی بروند که خلوت تر هستند و کمتر کسی به آنجا می رود، و مهمتر آنکه خود ایشان نیز عامل به چنین عملی بودند.

عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا، عَنْ آبَائِهِعلیهم السلام عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَعلیه السلام أَنَّهُ قَالَ؛

«تَعَطَّرُوا بِالِاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحَنَّکُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ» 

با استغفار خود را خو‌شبو کنید؛ وگرنه بوی گناه شما را مفتضح خواهد کرد



وسائل‏ الشیعة ج16،ص 70

با اینکه بیشتر از یکسال از این سخنرانی سید میگذرد، اما بازخوانیاش در این اوضاع و احوال خالی از لطف نیست.

«برادران و خواهران، من همیشه به عنوان یک مسلمان، لبنانی، عرب یا... صحبت می‌کنم. اما به بنده اجازه دهید این بار به عنوان یک "شیعه" صحبت کنم. بنده می‌دانم این روزها تحریک مذهبی زیاد است. هدف کسانی که پشت همه این تحرکات هستند این است که ما شیعیان، قدس و ملت فلسطین را فراموش کنیم. بلکه بیش از این: دشمن میخواهد ما از هر چه فلسطین و فلسطینی است بدمان بیاید. آن‌چه امروز روی آن کار می‌شود این است که روزی برسد که شیعیان از معادلهی نبرد عرب و اسرائیل خارج شوند.
اما امروز، در روز قدس، آخرین جمعهی ماه مبارک رمضان 2013 میلادی اعلام میکنم: ما شیعیان علی بن ابیطالب در جهان، از فلسطین، ملت فلسطین و مقدسات امت در فلسطین دست بر نخواهیم داشت. به ما بگویید رافضی، تروریست، جنایت‌کار هر چه می‌خواهید بگویید؛ ما را هر جا که یافتید و در همهی جبهه ها و بر در هر حسینیه و مسجد بکُشید؛ اما بدانید ما شیعیان علی بن ابیطالب، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت. ما در این راه هزاران شهید، بلکه بهترین شهیدان از سید عباس تا شیخ راغب و حاج عماد را تقدیم کرده‌ایم. در این راه پاره‌های جگرمان و عزیزانمان به شهادت رسیده‌اند.
پس روز قدس را با این سخن خطاب به همهی جهان به پایان می‌برم: ما در حزب الله، این حزب اسلام‌گرای شیعهی امامیِ اثنی عشری از فلسطین، قدس، ملت فلسطین و مقدسات این امت در فلسطین دست بر نخواهیم داشت.»

 

بعدن نوشت: با تشکر از برادر محترم جناب باقرزاده، جهت بازخوانی و یادآوری این سخن

و نوح گفت: پروردگارا​​! از کافران هیچ‌کس را بر روی زمین باقی مگذار! * زیرا اگر آنان را باقی گذاری، بندگان باایمانِ تو را گم‌راه می‌کنند و خود نیز جز نسلی گنه‌کارِ زشت‌کردار و کفرپیشه به‌بار نمی‌آورند * پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و از مردم این‌عصر هرکسی را که به خانه‌ام درآمده و با ایمان باشد بیامرز! و همۀ مردان و زنانِ باایمان را در هرعصری که باشند ببخشای! و این ستم‌کاران را در دنیا و آخرت جز تباهی و هلاکت میفزای!
(
نوح، ۲۶ تا ۲۸) (+)

ما از انسان‌ بیزار نیستیم، ولی‌ فساد را نمی‌پذیریم. می‌گوییم‌ از همان‌ هنگامی‌که‌ نخستین‌ دولت‌ اسرائیل‌ شکل‌ گرفت، یعنی‌ پیش‌ از میلاد حضرت‌ مسیح (ع)، یهودیان‌ نژادپرستی‌ و افکار نژادپرستانه‌ را مطرح‌ می‌کردند؛ افکاری‌ که‌ به‌ آنان توهم‌ برتری‌ بر بشر را می‌بخشد. آنان‌ برای‌ خود امتیازاتی‌ قایل‌ بودند، خدایی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ بودند که‌ با خدای‌ دیگر مردمان‌ و نیز با خدای‌ یکتا تفاوت‌ داشت. آنان خدا را «یهوه» خواندند تا بر تمایز و شکاف‌ میان خود و مردم‌ عمق‌ ببخشند و بشریت‌ را تجزیه‌ کنند و خود را بالا‌تر از آنان‌ جای‌ دهند، حتی‌ در باب‌ خدا و معبودشان.
... انگیزه‌ای‌ که‌ مسیح‌ (ع) را به‌ جنگ‌ با یهود وامی‌داشت، این‌ نبود که‌ او با این بشر به عنوان بشر دشمنی‌ داشته‌ باشد، بلکه‌ آن‌ حضرت‌ از بشری‌ بیزاری‌ می‌جست‌ که‌ بر اثر عقاید مغشوش‌ و خطرناک‌ خود به‌ جرثومه‌ فساد تبدیل‌ شده‌ بود. همچنین، ‌به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ پیامبر اسلام (‌ص)‌ در سوره‌ جمعه‌ دو بار به‌ ما بیدارباش‌ می‌دهد که‌: ای‌ مسلمانان، اینان‌ همان‌ ستمگران‌اند. قرآن‌ کریم‌ در دو آیه‌ از سوره‌ جمعه‌ مسلمانان‌ را از فعالیت و حضور یهود برحذر می‌دارد.



... برادران‌ عزیز، در این‌ راه، تنها کافی‌ نیست‌ که‌ کف‌ بزنیم‌ و زبان‌ به‌ تحسین‌ بگشاییم‌ و تنها بذل‌ عاطفه‌ کنیم، بلکه‌ بر ماست‌ که‌ در این‌ راه‌ تا آنجا که‌ در توان‌ داریم‌ از هیچ‌گونه‌ یاری‌ و مساعدت‌ و تأ‌یید، به‌ تمام‌ معنی‌ کلمه، دریغ‌ نورزیم. این‌گونه‌ است‌ که‌ می‌توانیم‌ تکلیف‌ خود را ادا کنیم. 


سخنان امام موسی صدر درباره مقاومت فلسطین، (1968/12/17)