کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

مشخصات بلاگ

اتَّبِعُوا مَن لَّا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ وَ مَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنقِذُونِ إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
(یس، 22-24)

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

فارغ از این که چه کسی درست می گوید و حق با چه کسی است،

اینکه مجلس و نمایندگانش دو روز پیش جانب وزیر را می گیرند و به نفع او رأی می دهند و دو روز بعد با ادبیات برخی روزنامه های دیروز، حالا جانب نماینده را می گیرند و به وزیر اعتراض می کنند، نشان از آن دارد که مجلس و مجلسیان اخبار خودشان را هم به واسطه  فلان روزنامه و بهمان سایت و... پیگیری می کنند،
چه رسد به اوضاع و احوال مملکت..

خط خطی هایی را برای وقایع اخیر حاضر کرده بودم که بنویسم ولی اوضاع و شرایط پیچیده تر و مبهم تر از این حرفهاست که در چنین مدت کوتاهی بتوان "قولی سدید" گفت که جامع و صحیح باشد.

علی الحساب نه حرف کسانی را باور کنید که در حال تکه تکه کردن خود از شادیِ سرکاری هستند، و نه حرف کسانی که در حال به آتش کشیدن خود از ناراحتیِ الکی.

فعلا هر دو طرف هر حرفی می زند برای موج سواری خود و جناح مطبوعش می زند. و یا از روی ناآگاهی صرفاً حرف های دیگران را بلغور می کند.

 

بعدن نوشت:

1-    آنچه که الان با آن مواجه هستیم فقط یک بیانیه و در نهایت پیش نویس توافق است و نه اصل آن. و باید منتظر اصلی بود.

2-    بنظرم در این میان حرف های اصلی و اصل امتیازاتی که دو طرف به یکدیگر داده اند "از طرف دو طرف" گفته نشده و چه بسا گفته نشود- البته این چیز جدیدی نیست و از اولِ این یازده سال، روال به همین گونه بوده-
منظورم از حرفهای اصلی، همان چیزهایی است که آقای عراقچی پس از توافق ژنو، فقط و فقط برخی از مفادش را در اتاق بازرگانی روو کردند.

 


انیمیشن El Vendedor de Humo را در اینجا ببینید.

با اینکه بیشتر از یکسال از این سخنرانی سید میگذرد، اما بازخوانیاش در این اوضاع و احوال خالی از لطف نیست.

«برادران و خواهران، من همیشه به عنوان یک مسلمان، لبنانی، عرب یا... صحبت می‌کنم. اما به بنده اجازه دهید این بار به عنوان یک "شیعه" صحبت کنم. بنده می‌دانم این روزها تحریک مذهبی زیاد است. هدف کسانی که پشت همه این تحرکات هستند این است که ما شیعیان، قدس و ملت فلسطین را فراموش کنیم. بلکه بیش از این: دشمن میخواهد ما از هر چه فلسطین و فلسطینی است بدمان بیاید. آن‌چه امروز روی آن کار می‌شود این است که روزی برسد که شیعیان از معادلهی نبرد عرب و اسرائیل خارج شوند.
اما امروز، در روز قدس، آخرین جمعهی ماه مبارک رمضان 2013 میلادی اعلام میکنم: ما شیعیان علی بن ابیطالب در جهان، از فلسطین، ملت فلسطین و مقدسات امت در فلسطین دست بر نخواهیم داشت. به ما بگویید رافضی، تروریست، جنایت‌کار هر چه می‌خواهید بگویید؛ ما را هر جا که یافتید و در همهی جبهه ها و بر در هر حسینیه و مسجد بکُشید؛ اما بدانید ما شیعیان علی بن ابیطالب، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت. ما در این راه هزاران شهید، بلکه بهترین شهیدان از سید عباس تا شیخ راغب و حاج عماد را تقدیم کرده‌ایم. در این راه پاره‌های جگرمان و عزیزانمان به شهادت رسیده‌اند.
پس روز قدس را با این سخن خطاب به همهی جهان به پایان می‌برم: ما در حزب الله، این حزب اسلام‌گرای شیعهی امامیِ اثنی عشری از فلسطین، قدس، ملت فلسطین و مقدسات این امت در فلسطین دست بر نخواهیم داشت.»

 

بعدن نوشت: با تشکر از برادر محترم جناب باقرزاده، جهت بازخوانی و یادآوری این سخن

ما از انسان‌ بیزار نیستیم، ولی‌ فساد را نمی‌پذیریم. می‌گوییم‌ از همان‌ هنگامی‌که‌ نخستین‌ دولت‌ اسرائیل‌ شکل‌ گرفت، یعنی‌ پیش‌ از میلاد حضرت‌ مسیح (ع)، یهودیان‌ نژادپرستی‌ و افکار نژادپرستانه‌ را مطرح‌ می‌کردند؛ افکاری‌ که‌ به‌ آنان توهم‌ برتری‌ بر بشر را می‌بخشد. آنان‌ برای‌ خود امتیازاتی‌ قایل‌ بودند، خدایی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ بودند که‌ با خدای‌ دیگر مردمان‌ و نیز با خدای‌ یکتا تفاوت‌ داشت. آنان خدا را «یهوه» خواندند تا بر تمایز و شکاف‌ میان خود و مردم‌ عمق‌ ببخشند و بشریت‌ را تجزیه‌ کنند و خود را بالا‌تر از آنان‌ جای‌ دهند، حتی‌ در باب‌ خدا و معبودشان.
... انگیزه‌ای‌ که‌ مسیح‌ (ع) را به‌ جنگ‌ با یهود وامی‌داشت، این‌ نبود که‌ او با این بشر به عنوان بشر دشمنی‌ داشته‌ باشد، بلکه‌ آن‌ حضرت‌ از بشری‌ بیزاری‌ می‌جست‌ که‌ بر اثر عقاید مغشوش‌ و خطرناک‌ خود به‌ جرثومه‌ فساد تبدیل‌ شده‌ بود. همچنین، ‌به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ پیامبر اسلام (‌ص)‌ در سوره‌ جمعه‌ دو بار به‌ ما بیدارباش‌ می‌دهد که‌: ای‌ مسلمانان، اینان‌ همان‌ ستمگران‌اند. قرآن‌ کریم‌ در دو آیه‌ از سوره‌ جمعه‌ مسلمانان‌ را از فعالیت و حضور یهود برحذر می‌دارد.



... برادران‌ عزیز، در این‌ راه، تنها کافی‌ نیست‌ که‌ کف‌ بزنیم‌ و زبان‌ به‌ تحسین‌ بگشاییم‌ و تنها بذل‌ عاطفه‌ کنیم، بلکه‌ بر ماست‌ که‌ در این‌ راه‌ تا آنجا که‌ در توان‌ داریم‌ از هیچ‌گونه‌ یاری‌ و مساعدت‌ و تأ‌یید، به‌ تمام‌ معنی‌ کلمه، دریغ‌ نورزیم. این‌گونه‌ است‌ که‌ می‌توانیم‌ تکلیف‌ خود را ادا کنیم. 


سخنان امام موسی صدر درباره مقاومت فلسطین، (1968/12/17)

یادش بخیر!
زمان اعلی حضرت همایونی هم تحقیق و تفحص در اموال و قراردادهای مالی اشرف ممنوع بود!

(+)

جام جهانی

پوستر فیلم «چ»


«چ» قرار نیست بیانگر جزء به جزء واقعیات و حوادث تاریخ باشد. و حال که چنین است، نباید به آن خرده گرفت.
«چ» قرار نیست راوی تمامی ابعاد و خصوصیات شهید چمران باشد. و حال که چنین است، نباید به آن خرده گرفت.
پس لزومی ندارد چمرانِ «چ»، به تمامی ابعاد و تمام قد همان چمرانِ عالم واقع باشد. (که انطباقش غیرممکن است)

«چ» روایتِ حاتمیکیا ست، از یکی از خصوصیاتِ چمران. یک منشِ چمران. "حرف اولِ" چمران؛ مدارا..
و این به معنی سازش، تسلیم، وادادگی، میل مفرط به مذاکره، عدم مقاومت، خودفروشی، کناره
گیری از ارزشها، پشت کردن به آرمانها و... نیست.
فقط
"حرف اولِ" چمران است. که همین چمران وقتی به "حرف آخر" میرسد، تمام قامت میایستد و اسلحه دست میگیرد و میجنگد؛ که جنگیدن حرف آخر است و نه راه حل اول.
چمرانِ «چ»، نه چمرانِ بازرگان است و نه چمرانِ خمینی. چمرانی است که می
خواهد سرباز خدا باشد، که خمینی- بزرگمرد کل تاریخ این سرزمین- هم یکی از سربازان خداست.

«چ» قرار است بیانگر راه حلِ مشکلات و معضلات و شرایط و وقایع دیروز و امروز بالقوه و شاید فردایی نزدیک باشد. همانطور که حاتمیکیا بیانش کرد؛ برای حرف اول، و برای حرف آخر..
راه حلی که باید از چمران آموخت، برای دیروز و امروز و فردایمان...

 

بعدن نوشت: سرهنگهای روحانینمایِ مدعی اعتدال، از چمران بیاموزند، اگر لااقل آزادهاند.

برنامه مناظرهی شبکه یک، برنامهای است برای بهتر دیدن و دقیق تر شناختن «آقایان گاورمنت» و «مسئولان سهلتی» . که هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه از دولتی به دولتی دیگر، منتقل می شوند، و یا شاید از دولتی به دولتی دیگر تغییر شکل می دهند. 

اگر اصل و اعتبار این گزاره ]توصیه به اعتدال[ را از نصیحت کنندگان آن منفک و ناخالصی های ناصحین را در بیان این توصیه از اصل گزاره جدا کنیم؛ در این صورت چندین نکته را درباره آن باید لحاظ کرد... گرچه اعتدال امری نسبی است، اما در تعریف عملیاتی آن باید به عرف عقلای جامعه مراجعه کرد. هر کسی نمی تواند خود را نقطه مرکزی رفتار معتدل معرفی کند و افراد دو سوی خود را افراط گرا بنامد، چرا که در هر حال عده ای یافت می شوند که نسبت به او در دو سوی رفتارش قرار می گیرند. بنابراین برای تشخیص مصداق اعتدال باید به عرف عقلای جامعه مراجعه کرد.
بنابراین اعتدال و مشی اعتدالی بیش از آنکه مستمسکی برای مجادلات سیاسی باشد تا عده ای تفریطی، خود را در قالب اعتدالی جا کنند، موضعی است برای بحث و گفت و گو پیرامون علت وجود میزان فاصله یک مشی مشخص از عرف عقلا یا میانگین رفتار مردم، و سپس تحلیل این نکته که آیا  چنین فاصله ای در خط مشی مذکور قابل دفاع یا ثمر بخش هست یا باید در آن تجدید نظر کرد؟ فاصله مذکور در شرایط عادی نباید از میانگین مورد پذیرش عرف عقلای جامعه آن قدر زیاد باشد که چسبندگی خود را با آنها از دست بدهد و به پدیده ای جدا از جامعه تبدیل شود.



عباس عبدی، «افراط در اعتدال»، مجله بازتاب اندیشه، آذر 1387