کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

کاغذ آتش زده

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

مشخصات بلاگ

اتَّبِعُوا مَن لَّا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ وَ مَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنقِذُونِ إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
(یس، 22-24)

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی..

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۵۹ ب.ظ

پیشگفتار از محمدمهدی:                                                                                                            

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی

کاین قافله را غیر عدم پیش و پسی نیست

عبد القادر بیدل دهلوی سرآمد سبک هندی است (البته برخی قائلند که او سبک جدیدی را ابداع کرده است). وی از ده سالگی وارد عرصه ی شعر شد و از همان دوران به عرفان و تصوف پرداخت. بیدل مضامین والای عرفانی و فلسفی را از قبیل وحدت وجود، جمال و جلال الهی، جبر و اختیار، قضا و قدر، اعیان ثابته و... را در قالب تصاویر خیال انگیز و شگفت آور بیان کرده است. لذا فهم کلامش در گرو فهم عرفان و فلسفه ی او از یک سو و فهم هندسه ی خیال او از سوی دیگر است. به همین جهت کمتر کسی توانسته به طور کامل به کنه تمامی ابیات وی پی ببرد:

یاران نرسیدند به داد سخن من
نظمم چه فسون داشت که گوش همه کر شد

پس برای فهم بیت ابتدایی هم باید از همین دو زاویه نگاه کنیم.

برای پی بردن به هندسه ی خیال یک شاعر باید بسامد تصاویر پر کاربردش را در دیوانش بررسی کرد تا به اهمیت آن تصاویر در نزد شاعر پی ببریم و پس از بررسی جایگاه هر یک از تصاویر تناسب های آن را کشف کنیم.

کاغذ آتش زده تصویر جدیدی در سبک هندی است که در ابیات بیدل کم کاربرد نیست. از استعمالات این ترکیب می توان فهمید که برای بیان فرصت کم و زود گذر استفاده می شود. چنانچه به اقرار خودش «محضر کم فرصتی است».
زین دو شرر داغ دل، هستی ما عبرتی است

کاغذ آتش زده، محضر کم فرصتی است

و عمر ما هم در سخن بیدل از کوتاه ترین فرصت هاست:

اشک یک لحظه به مژگان بار است
فرصت عمر همین یک بار است

لذا این کاغذ آتش گرفته را عمر و هستی زود گذر ما و دنیا می داند:

شرار کاغذ آتش زده است فرصت عمر
فشاندن پر ما نیست جز شمار نفس     

پس وقتی می فرماید«بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی» برای فرصت کوتاهی که داریم طلب رحم می کند.

اما این مطلب را به گونه ای بیان می کند که برای همه ی ما ملموس است که چگونه یک تکه کاغذ سریعا شعله ور می شود و تا می خواهی خاموشش کنی جز خاکستر بر باد رفته چیزی نمانده است.و این مطلب را با تشخیص ظریفی بیان می کند که گویی کاغذ آتش گرفته در خواست کمک دارد ولی کسی نمی تواند به او کمکی کند.

 در مصرع دوم (کاین قافله را غیر عدم پیش و پسی نیست) تزریق معنویش را می کند و از یک امر کوچک(کاغذ آتش زده) زود گذر بودن کل عالم را (قافله) دلالت می کند.

اما بیدل مثل ما نیست که به صرف تناسب معنایی( زود گذر بودن) لفظ قافله را بیاورد. می توانست از تعابیر دیگری استفاده کند اما تناسب تصویری خاصی بین آتش کاغذ و قافله وجود دارد.اگر به خط سیر قافله ای نگاه کرده باشید روی خط بیابان کوهان شترها پستی و بلندی هایی را ایجاد می کند که در اثر حرکت کاروان این پستی و بلندی ها لرزش خاصی پیدا می کند.- مخصوصا اگر هوا گرم باشد- و این تصویرمانند این است که  لبه ی کاغذی آتش گرفته باشد و پستی و بلندی شعله ها مانند پستی و بلندی کاروان لرزشی را به همراه داشته باشد بنابراین شعله ها همان قافله اند که روی کاغذ سیر می کنند و همان طور که این شعله ها به خاکستر تبدیل می شوند این کاروان هم به سوی عدم  می رود.

آنچه مسلم است این است که خداوند آفریننده ی این جهان است پس معد آن نیست بنابرین مارا از هیچ هست کرده است پس ما و دنیا از عدم آمده ایم.

اما منظور از اینکه به عدم می رویم چیست ؟

در دیوان بیدل زیاد است ابیاتی که به خیالی بودن عالم اشاره کرده و انتهای او را عدم می داند:

از عدم می رویم سوی عدم
پس کدام آرزو؟ کجاست مراد؟

یا:

بناز ای تخیل، ببال ای توهم
که هستی گمان دارم و نیستم من

اینکه از منظر بیدل ما و دنیا از عدم آمده ایم وبه عدم می رویم به معنای نیست انگاری نیست و نباید تصور کرد که بیدل منکر زندگی پس از مرگ است . استادی در کتابش آورده است:«بیدل با مسلمانان و هندوان معاشرت داشت و با حکمت برهمنان نیک آشنا بود. او منکر اعتقاد به زندگی پس از مرگ و افسانه ی بهشت و دوزخ است.»

با کمال احترام این نوع نگاه به خاطر عدم شناخت عرفان بیدل است. نمی دانم با این نوع نگاه بیت زیر چگونه معنا می شود؟

نیست خمخانه ی جهان خیال         خالی از نشئه ی جمال و جلال

زین جهان باید آن جهان دیدن        از زمین اوج آسمان دیدن

برای فهم عرفانی عدمی و خیالی بودن ما و دنیا باید سری به عرفان ابن عربی بزنیم:

« عرفان ابن عربی بر این اصل استوار است که وجود حقیقی قائم به خود منحصر در وجود حق است و وجود عالم،مجازی و اضافی و اعتباری و ظلی یعنی ظل وجود حق و وابسته ی به او و در نتیجه در ذات خود ناپایدار و به عبارت دیگر وهم و خیال است. ...مقصود ابن عربی از خیال نه خیال واهی و بی اساسی است بلکه مقصود از آن معنای فلسفی وسیعی است که شامل هر حضرت و حالتی است که حقایق وجودی در آن به صور رمزی نمایان می گردد وآن صور نیز تغییر و تبدیل می یابد. ...پس این خواب را تعبیری وآن خیال را اساسی و آن مجاز را حقیقتی و ان ظل را ذاتی است.»[1]

فنا ز عین بقا گل کند؟ محال است این
مگر خیال که گویند عارفان حادث

پس این جهان که خواب و خیال است هنگامی که به عدم می رود تازه حقیقت آَشکار میگردد  :

دیده ها باز است اما خواب می بینیم و بس
تا مژه بر هم نیاید هیچ کس بیدار نیست

پس این کاروان از عدم آمده است و به عدم هم می رود و راهی جز این ندارد و باید در این فرصت کوتاه مشمول رحمت الهی شویم. لذا ما چون کاغذ آتش گرفته طلب رحم می کنیم.

بر بی کسی کاغذ آتش زده رحمی
کاین قافله را غیر عدم پیش و پسی نیست                                                             

 


[1] .محیی الدین ابن عربی چهرهی برجسته ی عرفان اسلامی تالیف دکتر محسن جهانگیری انتشارات دانشگاه تهران صفحات 317و318

به نقل از بیدل ، سپهری و سبک هندی تالیف حسن حسینی انتشارات سروش 1367 صفحات103 و104

نظرات  (۳)

سلام رفیق!
مبارک باشه. خوشحالم که اولین نفر بهت تبریک گفتم.
ایشالاه همین جا بشه یه سنگر فکری و فرهنگی و روز به روز موفق تر بشی.
منتظر نوشته های بعدیت هستیم
یاعلی

-----------------------
پاسخ: سلام سید.
ممنونم.
انشاالله.
من هم منتظر نظراتت هستم.
اسم محی الدین اومد
خدا آخر و عاقبتون رو ختم بخیر کنه
اول که اسم وبلاگتون رو دیدم تعجب کردم ولی وقتی این مطلب رو خوندم تازه معنیش رو فهمیدم.خیلی اسم خوب و جالب و البته تاثیر گذاریه.یک اسم کوتاه ولی پر بار و پر معنا.
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی