1. موضوع «بیدارى اسلامى» پدیدهى شگرفى است که اگر باذن اللَّه سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدناسلامى را در چشماندازى نه چندان دوردست، براى امت اسلامى و آنگاه براى جهان بشریت رقم زند.
2. بارزترین نشانه بیداری اسلامی، اشتیاق افکار عمومى و بویژه در قشرهاى جوان، به احیاء مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهیت نظام سلطهى بینالمللى و آشکار شدن چهرهى وقیح و ستمگر و مستکبر دولتها و کانونهایى است که بیش از دویست سال شرق اسلامى و غیراسلامى را در زیر پنجههاى خونین خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستى ملتها را دستخوش قدرتطلبىِ بیرحمانه و تجاوزگرانهى خود کردهاند.
3. همواره تحقق معجزگون وعدههاى الهى، نشانهى امیدبخشى است که تحقق وعدههاى بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعدهاى که خداوند به مادر موسى داد، نمونهاى از این تاکتیک ربوبى است.
4. مردم ما همواره در برابر وسوسهى ضعفائى که در مقاطع اضطرابانگیز، نداى: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زدهاند که : «کلاّ انّ معى ربّى سیهدین»
5. ایستادگى و صبر و بصر و اعتماد به وعدهى: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقوىّ عزیز» خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قلهى تمدن اسلامى، در برابر امت اسلامى هموار کند.
6. نخستین امواج بیدارى در کشورهاى این منطقه که همزمان با آغاز ورود پیشقراولهاى استعمار آغاز شد، غالباً به وسیلهى علماى دین و مصلحان دینى پدید آمد... در دوران معاصر هم نام درخشان «امام خمینى» عظیم چون ستارهى پرفروغى بر تارک انقلاب اسلامى ایران میدرخشد.
7. امروز در دوران حرکتهاى امیدبخش بیدارى اسلامى، گاه صحنههایى دیده میشود که نمایشگر تلاش عملهى آمریکا و صهیونیسم براى تراشیدن مرجعیتهاى فکرىِ نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهاى شهوتران براى کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلودهى خود، از سوى دیگر است. علماى دین و رجال دیندار و دینمدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.
8. لزوم ترسیم هدف بلندمدت براى بیدارى اسلامى در کشورهاى مسلمان است؛ نقطهى متعالى و والائى که بیدارى ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى این نقطه است که میتوان نقشهى راه را ترسیم کرد و هدفهاى میانى و نزدیک را در آن مشخص نمود. این هدف نهائى نمیتواند چیزى کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. شاخصهى اصلى و عمومى این تمدن، بهرهمندى انسانها از همهى ظرفیتهاى مادى و معنوىاى است که خداوند براى تأمین سعادت و تعالى آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است.
9. در نهضتهاى بیدارى اسلامى باید تجربهى تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگى، مورد توجه دائم باشد. کشورهاى مسلمان در بیش از یک قرن تبعیت از فرهنگ و سیاست دولتهاى مستکبر، به آفات مهلکى همچون وابستگى و ذلت سیاسى، فلاکت و فقر اقتصادى، سقوط فضیلت و اخلاق، عقبماندگى خجلتآور علمى، دچار شدند؛ و این در حالى بود که امت اسلامى از سابقهاى افتخارانگیز در همهى این عرصهها برخوردار بود.
10. ما با هیچ گروهى از انسانها به خاطر تمایز جغرافیائى، دشمنى نداریم. ما از على (علیهالسّلام) آموختهایم که دربارهى انسانها فرمود : «امّا اخ لک فى الدّین او نظیر لک فى الخلق». ادعانامهى ما، علیه ظلم و استکبار، و تحکّم و تجاوز، و فساد و انحطاط اخلاقى و عملى است که از سوى قدرتهاىاستعمارى و استکبارى بر ملتهاى ما وارد شده است.
11. سیاستمداران و نخبگانىکه فریفتهى تطمیع یا مرعوب تهدید جبههى استکبار شوند و فرصت بزرگ بیدارى اسلامى را از دست دهند، باید از این تهدید الهى بیمناک باشند که فرمود: «أ لم تر الى الّذین بدّلوا نعمت اللَّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»
12. دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّى و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستى و مخالفان آنند. نه دولت سوریه یک دولت شیعى، و نه معارضهى سکولار و ضد اسلامِ آن یک گروه سنّىاند. تنها هنر گردانندگان این سناریوى فاجعهآمیز آن است که توانستهاند از احساسات مذهبىِ سادهاندیشان در این آتشافروزى مهلک استفاده کنند.
13. در بحرین، اکثریتى مظلوم که سالهاى متمادى است از حق رأى و دیگر حقوق اساسى یک ملت، محرومند، به مطالبهى حق خود برخاستهاند. آیا چون این اکثریتِ مظلوم شیعهاند و حکومت جبارِ سکولار، متظاهر به سنىگرى است، باید این را نزاع شیعه و سنّى دانست؟
14. درستى مسیر نهضتهاى بیدارى اسلامى را از جمله باید در موضعگیرى آنان در قبال مسئلهى فلسطین جستجو کرد... این یک محک است. هر کس شعار آزادى قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبههى مقاومت پشت کند، متهم است.
15. چیزى که مکر دشمن را نقش بر آب کرده است، در اصل دو عامل اساسى است: ایستادگى بر سر اصول اسلامى، و حضور مردم در صحنه. این دو عامل در همه جا کلید فتح و فرج است.
بعدن نوشت: متن کامل بیانات و ترجمه های آن